یکی از روزهای شهریور امسال دختری ۲۵ ساله قدم در اداره پلیس تهران گذاشت و گفت به دام یک خواستگار قلابی افتاده است.
وی گفت: چند وقت قبل با پسری به نام سامان در اینستاگرام آشنا شدم. چند بار با هم تلفنی صحبت کردیم تا اینکه در یکی ازخیابانهای تهران برای نخستین بار قرار گذاشتیم. سامان میگفت قصدش ازدواج است، اما در قرار نخست، وقتی سوار ماشینش شدم به سمتم هجوم آورد و با تهدید، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. او تهدید کرد که اگر به کسی حرفم بزنم، عکسهای خصوصی ام را منتشر کرده و آبرویم را میبرد.
با این شکایت، پروندهای تشکیل شد و دختر جوان برای انجام معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی انتقال یافت که مشخص شد گفتههای این دختر حقیقت دارد.
در شاخه بعدی، تحقیقات ماموران برای بازداشت جوان متجاوز آغاز شد، اما او پس از این حادثه، از ترس دستگیری به خارج از تهران گریخته بود.
با این حال ردیابیها برای دستگیری او آغاز شد و ردپای او در شمال کشور به دست آمد. او چند روز پیش در عملیات ضربتی دستگیر شد و هرچند منکر جرم خود بود، اما پس از مواجه حضوری با شاکی پرونده، چارهای جز اعتراف ندید.
این پسر جوان درحالیکه ابراز ندامت و پشیمانی میکرد، گفت: روز حادثه، وسوسههای شیطانی به سراغم آمد و دختر جوان را تسلیم خواستههای شوم خود کردم، اما خیلی پشیمانم و تقاضای بخشش دارم.
این متهم به زندان انتقال یافت تا به زودی در دادگاه کیفری پای میزمحاکمه برود.